دیروز در برلین چه خبر بود؛ گزارشی از ماهیت تجمع اپوزیسیون | همه آمدند حتی پناهندگان اوکراینی! | ترفندهای عجیب برای حضور ایرانیان؛ چند هزار نفر شد؟
تاریخ انتشار: ۱ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۲۴۲۰۹۰
به گزارش همشهری آنلان، روزنامه ایران نوشت: برنامهریزیهای گسترده و هزینهکردهای کلان برای برپایی یک نمایش ضدایرانی در برلین، به یک شکست تمامعیار بدل شد. درحالی که برخی چهرههای رسانهای ضدانقلاب در یک کنایه سیاسی از این رویداد با عنوان فروریختن دوباره دیوار برلین یاد میکردند، اما این رؤیاهای براندازانه آنان بود که بر سرشان آوار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از روزهای گذشته بسیاری از تلویزیونهای ضدایرانی فارسیزبان به همراه شبکههای سازمانی منافقین و دیگر گروهکهای اپوزیسیون، در همدستی آشکار و پنهان، تلاش همهجانبهای برای گردهم آوردن پناهندگان سیاسی، اخلاقی و اعتقادی خارجنشین و براندازان در یکی از میادین شهر برلین در آلمان مصروف کردند.
در این مسیر، از ترفندهای متعدد و ابزارهای بسیاری بهره برده شد که کمک به تأمین هزینههای بلیت قطار و هواپیما، اجاره اتوبوس، گروهبندیهای درونشبکهای و راهاندازی اردوهای سیاسی و آلمانگردی از جمله آنها بود.
چند هزار نفر؟گروههای اپوزیسیون قصد داشتند با استفاده از این ابزارها، جمع گستردهای از ایرانیان ساکن در اروپا را دور هم جمع کنند تا به اصطلاح خود، یک نمایش ضدایرانی گسترده در برلین به راه بیندازند. برنامهریزان پشت صحنه حتی به این هم فکر کرده بودند که زمان برگزاری این تجمع طوری انتخاب شود تا حاضران بتوانند با خیالی آسوده به شهرها و محل کارهای خود برگردند.
به همین دلیل بود که شنبه برای این موعود خیالی انتخاب شد تا پس از تعطیلی روز یکشنبه و آغاز روز دوشنبه، مشکلی برای حاضران ایجاد نشود. اما همه این تلاشها، اعم از برنامهریزیهای شبکهای و حضور اتوبوسی و تبلیغات وسیع رسانهای به یک شکست مفتضحانه منجر شد. زیرا اردوکشی ضدانقلاب و برانداز و اپوزیسیون که با حمایتهای آشکار و پنهان سلطنتطلبها و سازمان منافقین انجام شد، حتی نتوانست جمعیتی را دور خود جمع کند که این جمعیت بتواند میدان اصلی برگزاری تجمع را پر کند.
هرچند در پوشش خبری این تجمع تلاش شد جمعیت زیاد نشان داده شود، اما تصاویر به اندازه کافی گویای یک شکست تمامعیار است.
به این ترتیب، در ادامه مهار آشوب و اغتشاش در داخل کشور، این تجمع نصف و نیمه هم، شکست بیرونی، در کنار سلسله شکستهای داخلی را برای براندازان و ضدانقلاب رقم زد و به این ترتیب سرخوردگی و ناکامی آنان را سنگینتر کرد.
ناکامی در این وزنکشی سیاسی درحالی صورت گرفت که این گروهکها، حمایت تبلیغاتی همه رسانههای ضدایرانی فارسیزبان و غیرفارسیزبان را نیز در اختیار داشتند. مضافاً بر اینکه در قیاس با جمعیت ایرانیانی که امروز در اروپا زندگی میکنند، میتوان به سادگی فهمید که دست جریانهای اپوزیسیون تا چه اندازه خالی است. در کنار این، نباید این واقعیت را از نظر دور داشت که بسیاری از حاضران در این تجمع را کسانی تشکیل میدادند که پرونده پناهندگی خود را با استفاده از کیسهای امنیتی کسب کرده بودند.
پناهندگان تروریست، یعنی کسانی که بهدلیل همکاری با سازمان منافقین یا سایر گروهکهای ضدانقلاب محکوم شده و با در دست داشتن مدارک به اروپا فرار کرده بودند، بخش دیگری از جمعیت حاضر در این تجمع را تشکیل میدادند. به عبارت دیگر، آنچه روز گذشته مطابق نمادها، پرچمها و شعارها در برلین دیده شد، قدرتنمایی و وزنکشی امثال کسانی بودند که تا پیش از این یا بهواسطه شراکت در جنایات رژیم پهلوی در حق مردم ایران از کشور گریختند، یا حامی تجزیه ایرانند و یا همچون منافقین دستشان به خون هموطنانشان آغشته است.
البته به این جمعیت، باید اروپاییانی را هم اضافه کرد که یا بهدلیل دریافت مبالغی از سوی سازمان منافقین یا بهدلیل قرارگرفتن تحت تأثیر تبلیغات فراگیر ضدایرانی رسانههای غربی و یا حتی برای تماشا و سرگرمی در این تجمع حضور داشتند. نکته جالب توجه آنکه رسانه های معاند از حضور پناهندگان اوکراینی در آلمان در این مراسم خبر دادند.
نقش فراموشنشدنی آلمانهرچند این تجمع در نهایت به قمپز یا همان درکردن توپ توخالی اپوزیسیون برانداز تبدیل شد، اما در کنار این مسأله حاشیهای، نکته مهمتر، محل برگزاری تجمع، یعنی کشور آلمان است. پیشتر اعلام شده بود که سفارتخانه آلمان نقش ویژهای در هماهنگی سفارتخانهها برای ساماندهی اغتشاشها در ایران برعهده داشته است.
تجمع شکستخورده روز گذشته هم نشان داد که آلمان تلاش دارد این پیام سیاسی را به ایران مخابره کند که این کشور قصد دارد به مرکزیت تجمع و برنامهریزی اپوزیسیون برانداز علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شود. اما اتفاق روز گذشته در برلین نشان داد که حتی یک دستگاه سیاسی و امنیتی با پشتوانه دولت آلمان هم نمیتواند وزن درخوری مقابل اراده ملت ایران، حتی در کشور خودش خلق کند.
کد خبر 714183 برچسبها اغتشاش آلمان اعتراض - تجمع - تحصنمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: اغتشاش آلمان اعتراض تجمع تحصن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۴۲۰۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۴۰۰ سال پیش شغل اصلی مردم دربند خرید و فروش برده بود!
زیسان: یوهان اشترویس، دریانورد بخت برگشته هلندی در عصر حکومت شاه سلیمان صفوی (اسفند ۱۰۲۶ – ۸ مرداد ۱۰۷۳ خورشیدی/ فوریه ۱۶۴۸ – ۲۹ ژوئیه ۱۶۹۴ میلادی) به عنوان برده وارد ایران میشود. او ماجرایی خواندنی را از تعداد زیاد حمامها و علاقه ایرانیان به حمام کردن را روایت میکند.
به گزارش «زیسان»، یوهان اشترویس در ۱۶۲۸ م / ۱۰۳۸-۱۰۳۷ ق یا ۱۶۲۹ م / ۱۰۳۹-۱۰۳۸ ق در روستایی به نام رومر در نزدیکی آمستردام هلند متولد شد. او روایتی جالب از تفاوت رفتار ایرانیان در قیاس با ترکها و سایر ملل با بردگان را نقل میکند.
او پس از چند مرحله گشت و گذار در شرق آسیا، مدیترانه، اروپا و شمال آفریقا، از بد روزگار در جریان سکونت در روسیه تزاری، با شورش قزاقها مواجه شد. او و همراهانش برای فرار از دست شورشیان از آستراخان فرار و رهسپار ایران شدند که در میانه راه از سوی تاتارها به اسارت در آمدند.
بیشتر بخوانید علاقه زیاد ایرانیان به حمام کردن در ۴۰۰ سال قبل! روایت خواندنی برده هلندی از فرهنگ چندهمسری در میان ایرانیان ۴۰۰ سال قبل اگر بپذیری ختنه شوی و مسلمان، این دو زن زیبا را به تو میبخشیم!
تاتارها اشترویس را به بازرگان ایرانی به نام حاجی محمد صالح فروختند. این بازرگان نیز در سال ۱۶۷۰ این دریانورد هلندی را به عنوان برده به تاجر ثروتمند دیگری به نام حاجی بایران علی از اهالی دربند میفروشد. اشترویس در جریان اقامت در ایران اطلاعات ارزشمندی را از ایران آن دوران (عصر شاه سلیمان صفوی) ارائه میدهد.
گزارشهایش در مورد خودکشی، قتل، اعدام، روسپیگری، دزید، راهزنی و رباخواری و... تصویری گویا از مسائل ایران آن دوران به خصوص در شهرهای شماخی و دربند است. البته اشتروس توصیفی جالب و خواندنی را از شمال تا جنوب ایران -از اردبیل تا گمبرون (بندرعباس) - ارائه میدهد.
نکته قابل توجه روایتهای این هلندی بخت برگشته این است که او به عنوان برده در ایران حضور داشته و هیچگونه فرصتی برای ارتباط با اصحاب قدرت نداشته است. روایت او تصویری واقعی از بطن جامعه ایران حدود ۴۰۰ سال قبل است.
در ادامه روایت اشترویس از تفاوت رفتار ایرانیان با بردگان در قیاس با ترکها و سایر ملل را میخوانید:
«ساکنان دربند به خرید و فروش برده اشتغال دارند و برده کالای اصلی و تقریباً تنها کالایی است که در آن شهر معامله میشود. بردهها را از تاتارها خریداری میکنند و همه آنها را به ایران میفرستند و از این طریق درآمد هنگفتی به دست میآورند. با بردههایی که برای خرید و فروش به اینجا میآورند مانند حیوانات وحشی رفتار میکنند.
هنگامی که میخواهند بردهای را خریداری کنند او را عریان میکنند و مانند خوک و گوساله به بدنش دست میزنند. با بردهها بسیار بی رحمانه رفتار میکنند و اگر ترس ضرر مالی نباشد، احتمالاً بسیاری از آنها جانشان را از دست میدهند. همان طور که قبلاً گفته شد مردم این منطقه طبیعتاً فرومایه و بد اخلاق اند.
با این حال ایرانیها در قیاس با تُرکها چندان با بردهها بدرفتاری نمیکنند. وقتی در گالیها (اشاره به دورانی که روی کشتیهای کوچک ونیزی ملوان بود) بودم به این تفاوت پی بردم.
ایرانییها در قیاس با مردم الجزایر، تریپولی، تونس و سایر شهرهای بربرها نیز با بردهها بهتر رفتار میکنند. در آن مناطق با بردهها رفتار بدتری دارند و آنها را وادار میکنند دینشان را ترک کنند. گزارشهای کسانی که به دست آن مردم بی رحم اسیر شدند، این ادعا را اثبات میکند.»
tags # تاریخ ایران ، صفویان سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غولپیکر چینی از پورشه هم گرانتر است! قارچهای زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست میدهند، چه حسی است؟